به گزارش هنرنشان، این کتاب در ۲۷۶ صفحه با شمارگان ۳۳۰ نسخه و بهای ۲۲۰ هزار تومان در انتشارات مروارید عرضه شده است.در نوشته پشت جلد کتاب میخوانیم: دکتر سعید حمیدیان، استاد توانای ادبیات فارسی، در پژوهشهای مختلف خود کوشیده است تا راز مانایی و رمز انسجام محتوایی و ادبی شماری از آثار ادبی را بر خواننده آشکار کند و او را در التذاذ وسیعتر از این آثار یاری دهد. کتاب حاضر مجموعهای است منتخب و بسیار خواندنی از کتابها و مقالههای او درباره شاهنامه فردوسی، پنجگنج نظامی، بوستان و غزل سعدی، غزل حافظ، شعر سبک هندی و آثار معاصران مانند پروین اعتصامی و نیما یوشیج.
مجموعه نوشتههای او در کتاب حاضر علاوه بر آنکه راهنمایی برای منتقدان و محققان ادبی جوانتر محسوب میشود، خوانندگان را در معرض سیری تاریخی از تحولات شعر کهن و شعر نوی فارسی نیز قرار میدهد.
در بخشی از مقاله سعید حمیدیان با عنوان «الگوهای داستانی شاهنامه» میخوانیم: ماجرای شیرویه در شاهنامه از جهات متعددی شایان توجه است. از جمله، فردوسی بر خلاف نظامی که شیرویه را شرور بالفطره و مطلق و کسی که از همان بچگی شرور است خوانده از هرگونه مطلقسازی شخصیتی مثل تطهیر کامل خسرو و تشنیع بی قید و شرط شیرویه خودداری و به نقل هر آنچه به عنوان شواهد و واقعیات در دست داشته مبادرت کرده است. شیرویه شاهنامه با تاریخ مطابقت دارد. او اگر از کودکی نشانههای شرارت از خود بروز میدهد به نظر میرسد منبعث از تربیت در محیط پر از تجمل و فساد و تنپروری دربار پدر باشد، پس نه شگفت اگر پسر در فساد روی دست پدر بلند شود، حتی پدر را بکشد و نامادریش شیرین را به خود خواند. مگر خسرو خود در جریان قتل پدر دست کم سهلانگاری و قصور نورزید؟ مگر پدر نبود که شخصیتزدایی را به فرزند آموخت؟ همچنین چرا باید از این مطلب که شیرین مریم مادر شیرویه را کشت و خسرو نهتنها بیاعتنا از این واقعه گذشت بلکه از مرگ دخت قیصر که به دلایل سیاسی و نیز از روی جاهطلبی با او ازدواج کرده بود نفسی به راحتی کشید آسان گذشت؟ اگر فردوسی جریانی همچون شیطنت شیرویه را در کودکی بیان میکند که در دفتر خود چنگال گرگی را که بر شاخ گاوی آخته شده نقاشی کرده و موبد از روی آن آینده وی را پیشگویی کرده بود، در مقابل ما را ترغیب بدان میکند که در علل و عوامل قضایا تأمل کنیم، زیرا این قضایا از جهت بررسی علل افول پادشاهی ساسانیان و شدت روزافزون فساد دربار اهمیت فراوان دارد. جالب توجه است. که میان صحنه شکار کذایی خسرو، قتل مریم و بیان شرارت شیرویه هیچگونه فاصلهای نیست، و به احتمال قریب به یقین فردوسی این صحنهها را عمداً در کنار یکدیگر آورده تا تعلق همه آنها را به یک نظام واحد حکومتی برساند و به طور پوشیده بگوید که همسر و محبوب شاهی چون خسرو کسی جز شیرین حسود و سنگدل نیست و از خسروی با چنین مشخصاتی فرزندی بهتر از شیرویه به عمل نمیآید. به گمان ما آنچه بیش از هر چیز بیانگر علل و موجبات تلاشی و تدنی نظام پرویزی بلکه ساسانی میتواند باشد نامههای شیرویه و خسرو زندانی به یکدیگر است که هر یک میکوشد تا ویژگیها و کارهای بد دیگری را به دیده انتقاد بنگرد. و اما شیرویه مطابق پیشگویی خسرو به زهر خادمان کشته میشود و مجموعه فساد کامل.
به هر حال الگوی تیپ و داستان شیرویه هم مسبوق به مشابهات متعدد آن در ادوار گذشته است، از قتل پدر در مورد ضحاک، گرفتن شاهی از پدر در مورد گشتاسپ، فاسد یا دست کم بی لیاقت از آب درآمدن نازپروردگان دربار مورد پدر و…
در مورد شیرین، با آن که او نیز چنان که دیدیم برخی خصوصیات منفی دارد، ولی فردوسی از او چهرهای سخت باصلابت و حتی استوارتر از شیرین نظامی، ترسیم کرده است. او برخلاف داستان نظامی که در اواخر کار تا حدودی به انفعال میگراید، همچنان راسخ و ثابت قدم میماند، در محبس هم خسرو را به برگرفتن تیغ در برابر مأموران شیرویه برمیانگیزد (در حالی که در «خسرو و شیرین» برای دلداری خسرو و به سر آوردن روز سخنانی متضمن ترک دنیا و خرسندگی به آب و نان میگوید). در پایان هم بسی بیش از شیرین به نظامی شیرویه را دست به سر میکند و با همان صلابت و سرکشی خود را میکشد. چهره او فیالجمله با مقتضیات حماسه کاملاً هماهنگ شده است.